ب ) مواد قطبی كه در محدودة فركانهاس فروسرخ و همچنین نوری تغییراتی در گذردهی دارند . موادی كه بتوان در ردة بندی این دسته قرار داد ، احساسی هستند كه گشتاورده قطبی خالص مولكولهای آنها صفر است . حتی اگر دارای دسته های دو قطبی از اتمها باشند ، ، پارافین ، بنزین تتراكلرید كربن و تعداد زیادی از روغنها از این دسته اند . در بیشتر اینها قطبش پذیری فروسرخ تنها كسری از قطبش پذیری نوری است و از نظر تجربی رفتار آنها بسیار شبیه به مواد غیر قطبی
می باشد .
مهمترین اعضای این دسته ، جامدات یونی هستند ، نظیر سنگ بنك ، بلورهای قلیایی بطور عام ، و … … … ؛ همة اینها قطبش پذیری فروسرخ بزرگی را نشان
می دهند .
ج ) مواد دو قطبی كه علاوه بر اینها ، قطبش جهتی را هم نشان می دهند . تمامی موادی كه شامل مولكولهای دو قطبی انه در این گروه قرار دارند ، در دماهای پایین ممكن است این مواد قطبی شوند و این بخاطر بی حركت شدن مولكولهاست بطوریكه دیگر قادر به چرخیدن و همسو شدن با میدان نمی باشد . در بعضی حالات مانند یخ ، چرخش دو قطبی ممكن است از طریق انتقال یك یون از محل تعادل به محل دیگری حاصل شود .
مشكلات نظریة دی الكتریك :
هدف نظریه دی الكتریك باید این باشد كه بتوان گشتاور دو قطبی الكتریك داده شده را كه در اثر اعمال یك میدان در مادة القاء می شود ، از ساختار اتمی و مولكولی آن محاسبه كرد . این هدف از طریق محاسبة قطبش پذیری كه رفتار میكروسكویی و ماكروس كوپی دی الكتریك را به یكدیگر را به یكدیگر مربوط می كند ، انجام
می شود ، به طوری كه انجام می گیرد كه عامل اخیر توسط گذردهی اش توصیف
می گردد و محاسبة صریح مقادیر گذردهی و وابستگی آن به فركانس و دما از یك مدل اتمی و یا مولكولی همواره با مشكلاتی همراه بوده است و عموماً تقریبهایی بكار گرفته می شود . برای مثال ، در مورد قطبش پذیری اتمی هیچگونه محاسبه ای را
نمی توان انجام داد مگر اینكه پیكربندیهای دقیق از هسته های یونی مثبت و ابرهای الكترونی آنها معلوم باشد ، و این فقط در تعداد معدودی از حالتهای نسبتاً ساده امكان پذیر می باشد . بنابراین عموماً مدل ساده ای برای نمایش یك ماده با پیچیدگی خیلی زیاد انتخاب می شود ، معمولاً این امر اجازه می دهد كه فرمولهایی تقریبی برای توصیف رفتار دی الكتریك بدست آیند و مقایسة اینها با نتایج تجربی ، صحت مدل به كار برده شده را نشان می دهد .
درباره این سایت